امروز جنگهای دنیا جنگهای ترکیبی است. جنگ سخت و جنگ نرم و جنگ فکری و جنگ فرهنگی و جنگ با سلاحهای گوناگون و جنگ شناختی و امثال اینها با همدیگر مایهٔ تهاجم به یک ملت یا یک کشور است. بازیهای جنگ بایستی بتواند همهٔ این لایهها را با شیوههای نو، با شیوههای روزآمد، انشاءالله تأمین کند.
این بخشی از بیانات رهبر حکیم و فرزانهمان است که ما را بر آن داشت تا به معرفی انواع میدانها و مدارهای مختلف جنگ برای شما مخاطبان عزیز بپردازیم.
در گفتوگو با دکتر «عباس خسروی» دکترای مدیریت راهبردی و مدرس دانشگاه و پژوهشگر در علوم راهبردی، «اژدهای هفتسر جنگ» را معرفی کنیم تا کلیتی از جنگهایی که علیه ما در جریان است، دریابید.
به اشتباه انداختن مغز کجا، برداشتن مغز کجا؟»
بسیاری از کارشناسانی که شاید در جامعهٔ خبرگان حتی به عنوان کارشناسان جنگ شناختی معرفی میشوند، اشتباهات بسیار ظریفی در تحلیلهایشان دارند.
به اعتقاد خسروی منشأ این انحرافات این است که خیلی از این کارشناسان، جنگ شناختی و جنگ نرم را بر هم منطبق میدانند، در حالی که تفاوتشان از زمین تا آسمان است: «جنگ شناختی، نامرئی است و جنگ نرم، مرئی. به اشتباه انداختن مغز کجا، برداشتن مغز کجا؟»
رسانه یک ابزار پرکاربرد در مدار جنگ نرم
اما چرا این اشتباهها صورت میگیرد؟ خسروی توضیح میدهد: «از رویکردهای سهگانه در توسعهٔ جنگافزارهای مدار شناختی، یک رویکرد آن که پایهای و اولیه هم بود، تمرکز بر علوم شناختی، شناخت از مغز، حساسیتهای مغز، چگونگی واکنش مغز به پروتئینهای ترشحشده و… است. این رویکرد پایه در علوم شناختی است. رسانه یک ابزار پرکاربرد در مدار جنگ نرم است. جنگ روانی با رسانه خیلی فعال است. جنگ فرهنگی با رسانه دارد قربانی زیادی از جامعهٔ ما میگیرد. جنگ اعتقادی با رسانه هم همینطور.
پس رسانه به عنوان یک افزار در مدار جنگ نرم خیلی کاربرد دارد. یک کار رسانه، دادن یک سری ورودیها به مغز است. دشمن مطالعه میکند که مغز جامعهٔ ایرانی (یا به طور کلی جامعهٔ حریف) با چه ورودیهایی به چه شکل تحریک میشود؟ چطور عصبانی یا تهییج میشود؟ کدام تصاویر میتوانند مغز جامعهٔ حریف را به این سمت ببرد که تصمیم آنی بگیرد تا اطرافیانش را بکشد؟».